برسام عزیزبرسام عزیز، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

بهانه زندگی من و بابایی

سرما خوردم

سلاممم عزیزم امیدوارم حالت خوب بااااااااشه ولی حال مامانی اصلا خوب نیست سرما خوردم اونم چه سرمایی بابایی همش میگه بیا بریم دکتر ولی من میگم نه نمیامم شاید تو اومده باشی تو دلم اگه برم دکتر بهم دارو میده منم که نمیتونم بخورمممم چون برای تو ضرر داره عزیزممممممم من به عشق تووو این مریضی و دردو رو تحمل میکنممم و دارو نمیخورم تا تو اذیت نشی کوچولوی من 6 روز بیشتر نمونده........   به خدا بگو میخوام برم پیش مامان و بابام چون منو خیلی دوست دارن  امروز بابایی رفته برام لیمو شیرین خریده تا بخورم زود زود خوب بشممم دلمون رو نشکن  من به خاطر تو دکتر نرفتم من به خاطر تو همش دارم استراحت میکنم اگه نیای دیگه باهات قهر میکنم...
14 آذر 1391

محرم

    چند روزه ماه محرم از راه رسیده همه در حال عزاداری و گریه همه در حال گریه کردن و نذر کردن و نذر ادا کردن امروز ششمین روزه ماه محرمه دیشب مراسم عزاداری حضرت قاسم بود من هر روز در حال دعا کردن و قرآن خوندمم ... برای اینکه همیشه سلامت باشیم......           ...
14 آذر 1391

عاشورا

سلام فسقل مامان خوبی عزیزم دیروز عاشورا بوووود  همگی خونه مامان بزرگ بودیم مامان بزرگ مامانی دیروز من شیرکاکائو پخش کردم البته نذر مال من بود بابایی و پسر عمت جونت پخشش کردن انشالله که خدا قبول کنه و حاجت دلم رو بده گلم فقط یه روز مونده تا ببینم تو اومدی تو دلم یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مامانی انقدر درد داره که نگوووووو دلم درد میکنه خیلی زیاد حالا نمیدونم تو اومدی انقدر درد دارم یا نه فردا منتظرتم عزیزممممممممممم بووووووووس چند تا عکسم برات گذاشتم از دیروز تا به یادگار برات بمونه  دوست دارم خوشگلممم                    &...
14 آذر 1391

مامان شدممممممممممممممممم

سلامممممممممممممممم  هزااااااااااااااار تا بوووووووووووس وااااااااای خدا از کجا شروع کنم............................................................... عزیزممممممممممممم بالاخره اومدی تو دلممممممممممممممم خدااااااااااااااااااااااااااااااااایا شکرت خدایا هزار مرتبه شکر عزیز دلم مامان قربونت بره امروز صبح از خواب بیدار شدم.. شب قبلش همش خواب دیدم. هی خواب میدیدم حامله امممممم صبح که بیدار شدم رفتم بی بی چک گذاشتمممممم یهووووووووووووووووووو دیدم دو تا خط افتاد باورش نمیکردممممممم نمیتونستم نگاش کنم اومدم بیرون بعد دوباره رفتم تو توالت دوباره دیدمش انگااااااااااااااااااار داشتم خواب میدیدم نه خواب نبود مث...
14 آذر 1391

مهربان خدای خوب من

به خاطر آرامشی که ارزانیم داشتی از تو ممنونم به خاطر جسم سالم و نشاط و شادابی ام از تو ممنونم به خاطر گذشت و بخششم از تو مممنونم مهربان خدای خوب من به خاطر امیدواری به لطف بی پایانت از تو ممنونم به خاطر رزق و روزس حلال و فراوانم از تو ممنونم به خاطر همنشینی با خوبانت از تو ممنونم به خاطر خانواده خوبم از تو ممنونم ای خالق دلسوز و مهربان از تو برای همه آرامش می طلبم از تو برای دلی شاد و قلبی مهربان می طلبم ...
22 آبان 1391

بدون عنوان

سلام مامانی خوبی عزیزم از صبح میخواستم بیام پیشت ولی اصلا وقت نکردم تا الان تو خونه خیلی کار داشتم مشغول تمیز کاری  بودمم میدونی امروز چه روزیه عزیزمممم دوسال پیش همچین روزی حنابندون من و بابایی بوده هه دوروز دیگه هم سالگرد ازدواجمون و تولد مامانی فقط امیدوارم بابایی یادش نره چون من ناراحت میشم خوب من برم عزیزم چون بابا جونت داره میاد دنبالم بریم  خونه مامانی امشب شام خونه دایی علی دعوتیم گلممم دوباره میام پیشت بووووووووووووس
22 آبان 1391

دلتنگی

یه سلاممممممم خوشگل خدمت خوشگل ترین نی نی دنیااااااا عزیز دلممم چقدر دلم برات تنگ شده بوووووووووووووووووووووووووس فکر کنم چند ماهی میشه که پیشت نیومدم آخه اصلا حوصله وبلاگ نداشتم هههههه آخه بیام اینجا چی بگم؟ ازتنهایی هام ؟ از دلتنگی هام ؟ از نبود تو؟ از اون روزی که بهت گفتم تولدمه و من منتظرتم 4 ماه میگذره ولی................ تو هنوز پیشم نیومدی بعضی روزا دلم میگیره ولی دوباره به خودم روحیه میدم میگم باید قوی باشم نی نی من یه مامان قوی میخواد عزیز دلم الان یک سال و 4ماه که من و بابایی منتظر توییم پس چرا نمیایی؟ امروز یه کمک کوچولو بهت کردم تا شاید بیای تو دلم(ای یو ای) زیاد در موردش توضیح نمیدم دوست ندارم قوووووووووووووووول...
22 آبان 1391