بدون عنوان
سلام مامانی خوبی عزیزم از صبح میخواستم بیام پیشت ولی اصلا وقت نکردم تا الان تو خونه خیلی کار داشتم مشغول تمیز کاری بودمم
میدونی امروز چه روزیه عزیزمممم دوسال پیش همچین روزی حنابندون من و بابایی بوده هه
دوروز دیگه هم سالگرد ازدواجمون و تولد مامانی فقط امیدوارم بابایی یادش نره چون من ناراحت میشم
خوب من برم عزیزم چون بابا جونت داره میاد دنبالم بریم خونه مامانی
امشب شام خونه دایی علی دعوتیم گلممم دوباره میام پیشت بووووووووووووس
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی