40 روز گذشت
سلام به پسر گلمم... انقدر دیر به دیر میام اینجا که نمیدونم از کجا باید شروع کنم... اللهی دورت بگردم ..هر روز که میگذره عشق و علاقه ام نسبت بهت هزار برابر میشه... هر موقع که چشمات و باز میکنی و نگاه من میکنی انگار تمام دنیا رو بهم دادن..انقدر نگاه کردن تو دوست دارم..... پسر باهوش من...از وقتی که به دنیا اومدی همه میگفتن برسام خیلی بچه تیزی..میگفتن معلوم باهوش آخه یه کارایی میکردی و میکنی که تعجب همه رو برانگیزه.... مثلا از همون نوزادیت مامانی اکرم سرپا نگه میداشتت تو هم روی پاهات وایمیسادی.... همه تعجب میکردم .میگفتن وااااییییییییییییییییی وایساده.. یا مثلا بعد از 10 روز که گذشت هر کسی رو از بغلت رد میشد تو با چشمات ...
نویسنده :
مامان دست کوچولو پا کوچولو
16:12